هنرکده تندیس
ولایت فقیه 3

انتخاب‌ رهبري‌ جامعه‌ و امام‌ امت‌ در زمان‌ غيبت‌، توسط‌ "امت‌"است‌، چه‌ مستقيم‌ و چه‌ غيرمستقيم‌، امّا در انتخاب‌ غيرمستقيم‌ هم‌ تا وقتي‌"امت‌" خود به‌ پذيرش‌ "امام‌" نرسد و عملاً با وي‌ بيعت‌ نكند، امامت‌منعقد نمي‌شود و شكل‌ نمي‌گيرد. نه‌ تنها چارچوب‌هاي‌ حقوقي‌ وقانوني‌، تضمين‌ كننده‌ و تأمين‌ كننده‌ اين‌ شرط‌ است‌، بلكه‌ طبيعت‌ِ رابطه‌امت‌ و امام‌، چنين‌ حقيقتي‌ را اقتضاء مي‌كند. از آنجا كه‌ "امت‌" در بيعت‌ با"امام‌"، درصدد انجام‌ يك‌ تكليف‌ شرعي‌ است‌ كه‌ آن‌ را بر خود واجب‌تلقي‌ مي‌كند، پس‌ ملاحظات‌ مادّي‌ از قبيل‌ جلب‌ منفعت‌ براي‌ خود يا به‌قدرت‌ رساندن‌ يكي‌ از اعضاي‌ باند و حزب‌ و گروه‌ و قوم‌ و قبيله‌ خود،براي‌ آحاد امت‌، مطرح‌ نيست‌، آنچه‌ مطرح‌ است‌ و مهم‌، احراز شرايطي‌است‌ كه‌ در شريعت‌، براي‌ "امام‌ امت‌" تعيين‌ شده‌ است‌، همانگونه‌ كه ‌مقلدين‌، در گزينش‌ مرجع‌ تقليدِ خود، نه‌ هر كه‌ را بپسندند و تمايل‌ داشته‌باشند، بلكه‌ هر كه‌ را "واجد شرايط‌ مرجعيت‌" باشد، برمي‌گزيند، زيراگزينش‌ مرجع‌ و يا انتخاب‌ رهبر، يك‌ امر ديني‌ و شرعي‌ است‌ و ضوابط‌و مختصاتي‌ كه‌ در شريعت‌ آمده‌ است‌، مورد لحاظ‌ و عمل‌ قرارمي‌گيرد.

بر خلاف‌ نظام‌هاي‌ سياسي‌ِ استبدادي‌ ـ كه‌ حاكم‌، به‌ هر حيله‌ و راهي‌خود را بر مردم‌ تحميل‌ مي‌كند و مردم‌ هم‌ از روي‌ اكراه‌ و اجبار وبيچارگي‌، تن‌ به‌ حاكميت‌ حاكم‌ مستبد مي‌دهند ـ و برخلاف‌ نظام‌هاي‌سياسي‌ باصطلاح‌ "مردم‌ سالار" ـ كه‌ رئيس‌ جمهور يا نمايندگان‌ باتبليغات‌ و هياهو، از مردم‌ درخواست‌ مي‌كنند كه‌ او را انتخاب‌ كنند ومردم‌ هم‌ با منت‌ نهادن‌ بر آنان‌، منتخبان‌ را بر مي‌گزينند ـ در نظام‌ سياسي‌ِ"خدا محور" كه‌ نظام‌ِ "امت‌ و امامت‌" است‌، امام‌، نه‌ درصدد تحميل‌خود بر مردم‌ است‌ و نه‌ حتّي‌ از مردم‌ مي‌خواهد كه‌ او را برگزينند، بلكه‌اين‌ "امت‌" است‌ كه‌ با درخواست‌ و اعلام‌ وفاداري‌ و بيعت‌ عملي‌ با"امام‌"، او را به‌ قبول‌ زمامداري‌ جامعه‌، وامي‌دارد و با آگاهي‌ از اين‌ نكته‌كه‌ "امام‌"، در قبول‌ زمامداري‌ و امامت‌، خود را تنها مسؤل‌ و مكلف‌ به‌"انجام‌ وظيفه‌ الهي‌" مي‌داند، امّت‌ نيز جز همين‌ "انجام‌ وظيفه‌ الهي‌" را ازامام‌، انتظار ندارد.

البته‌ "وظيفه‌ الهي‌ِ" امام‌، اجراي‌ حدود و گسترش‌ ارزش‌هاي‌ الهي‌،تأمين‌ مصالح‌ امت‌، و تربيت‌ و آموزش‌ آنان‌ براي‌ نيل‌ به‌ كمال‌ مطلوب‌است‌، كه‌ در تشخيص‌ مصاديق‌ و راه‌ و روش‌ صحيح‌ِ اين‌ امور، خود رامكلف‌ به‌ بهره‌برداري‌ از تمام‌ توان‌ِ تخصصي‌ و علمي‌ و مديريتي‌ِ جامعه‌،و استفاده‌ از مشورت‌ صاحبنظران‌ و نخبگان‌ و خبرگان‌ مي‌داند و علاوه‌بر عدالت‌ و فقاهت‌ِ او، كه‌ مانع‌ِ مهم‌ و مؤثر عدول‌ "امام‌" از راه‌ حق‌ وصراط‌ مستقيم‌ خواهد بود، نظارت‌ عمومي‌ و احساس‌ وظيفه‌ آحاد جامعه‌در امر مراقبت‌ از جريان‌ صحيح‌ امور، بخصوص‌ علماء و انديشمندان‌ وخبرگان‌ و نخبگان‌ ذيصلاح‌ امت‌ كه‌ به‌ عنوان‌ يك‌ وظيفه‌ الهي‌ و با توجه‌و لحاظ‌ همه‌ شرايط‌ و امكانات‌ و محدوديت‌هاي‌ جامعه‌ انجام‌ مي‌شود ـتضمين‌ِ عملي‌ِ مؤثر و كارسازي‌ در حفظ‌ و حراست‌ از مشي‌ِ اسلامي‌ وشرعي‌ "امام‌" و رهبر جامعه‌ بشمار مي‌رود.

بنابراين‌ در نظام‌ "امت‌ و امامت‌"، "امام‌" و "امت‌" هر دو به‌ دنبال‌يك‌ هدف‌ هستند و يكديگر را در نزديك‌ شدن‌ به‌ آن‌ هدف‌، ياري‌مي‌دهند و در عين‌ حال‌، هم‌ "امام‌"، "امت‌" را به‌ سوي‌ آرمان‌هاي‌ الهي‌سوِ مي‌دهد و ياري‌ مي‌رساند و هم‌ "امت‌"، زمينه‌ها و شرايط‌ تحقق‌تدابير و برنامه‌هاي‌ "امام‌" را براي‌ نيل‌ به‌ اين‌ هدف‌، فراهم‌ مي‌سازد، وهر دو، نقش‌ و وظيفه‌ خود را با انگيزه‌اي‌ الهي‌ و بمنظور اداي‌ تكليف‌ وقرب‌ الي‌الله، انجام‌ مي‌دهند. هم‌ "امت‌" و هم‌ "امام‌"، حدود و حقوق خود را در چارچوب‌ شريعت‌ اسلامي‌ تعريف‌ و تنظيم‌ كرده‌اند و هركدام‌، مسؤليت‌ و وظيفه‌ خود را در برابر ديگري‌، نه‌ صرفاً به‌ عنوان‌ يك‌ميثاق‌ و پيمان‌ دو طرفه‌ بين‌ خود، بلكه‌ در راستاي‌ وظايف‌ ديني‌ و شرعي‌خود تلقي‌ مي‌كنند. "امام‌"، خود را خدمتگزار "امت‌" مي‌داند، زيرا اين‌خدمتگزاري‌ را وظيفه‌ الهي‌ خود مي‌شمارد و آنرا مقدمه‌ قرب‌ الي‌الله ـبلكه‌ عين‌ آن‌ ـ تلقي‌ مي‌كند و "امت‌" خود را مريد و مطيع‌ محض‌ "امام‌"مي‌داند. زيرا اين‌ اطاعت‌ را وظيفه‌ الهي‌ به‌ شمار مي‌آورد و قرب‌ به‌ خدارا در اين‌ طريق‌ مي‌داند.

نه‌ "امام‌" منّتي‌ بر "امت‌" دارد و نه‌ "امت‌"، منّتي‌ بر "امام‌"، نه‌ "امام‌"خود را مديون‌ "امت‌" مي‌داند و نه‌ "امت‌ خود را مديون‌ "امام‌"، نه‌"امام‌"، "امت‌" را ابزاري‌ براي‌ منافع‌ خود مي‌داند و نه‌ "امت‌"، "امام‌" راوكيل‌ خود براي‌ تأمين‌ منافع‌ صِرف‌ِ دنيوي‌ مي‌شمارد... و در اين‌ نظام‌،امت‌ و امام‌، جماعتي‌ همرنگ‌ و هم‌نوا و همراه‌اند. براي‌ حركت‌ دركاروان‌ تكامل‌ انساني‌ به‌ سوي‌ قرب‌ الي‌الله و رسيدن‌ به‌ "لقاء رب‌".

همانگونه‌ كه‌ در "نماز جماعت‌"، امام‌ و مأموم‌ ـ هر دو ـ وظيفه‌عبادي‌ خود را انجام‌ مي‌دهند و به‌ "يك‌ امر" مأمورند، و همانطور كه‌ درتقليد، مرجع‌ تقليد و مقلدان‌ ـ هر دو ـ به‌ عنوان‌ وظيفه‌ به‌ افتاء و استفتاءمي‌پردازند و در عمل‌، هر دو بايد به‌ "فتوا" عمل‌ كنند، در نظام‌ سياسي‌ِ"امت‌ و امامت‌" هم‌چنين‌ است‌.

اگرچه‌ در ظواهرِ نظام‌ سياسي‌ اسلام‌، وجود تشابهي‌ با برخي‌نظام‌هاي‌ سياسي‌ وجود دارد، ولي‌ جوهره‌ و ماهيت‌ و محتواي‌ اين‌ نظام‌،با ساير نظام‌ها، كاملاً متفاوت‌ است‌. نظام‌ "امت‌ و امامت‌" از خلاها وكاستي‌هاي‌ "سياست‌ شيطاني‌" و "سياست‌ حيواني‌" مبرّي‌  است‌. اين‌ نظام‌در يك‌ منظومه‌ سه‌ قطبي‌ تعريف‌ و ترسيم‌ مي‌شود، كه‌ در آن‌ "خدا"غايت‌ و هدف‌ است‌ و "امام‌" و "امت‌"، هم‌ از او فرمان‌ مي‌گيرند و هم‌ به‌سوي‌ او در حركت‌اند.

رابطه‌ متقابل‌ امام‌ و امت‌ صرفاً يك‌ قراردادِ دو جانبه‌ تلقي‌ نمي‌شودبلكه‌ اين‌ رابطه‌، ناشي‌ از معرفت‌، تعهد و مسؤليتي‌ است‌ كه‌ هر كدام‌ دررابطه‌ بين‌ خود و خدا، بدان‌ مكلف‌ شده‌ است‌. وظايفي‌ كه‌ بر دوش‌"امام‌" است‌، برخاسته‌ از تمايلات‌ حيواني‌ و مادي‌ "امت‌" نيست‌ وانتخابي‌ كه‌ "امت‌" انجام‌ مي‌دهد و نيز بيعتي‌ كه‌ بدان‌ وفادار است‌، از سرِروابط‌ِ خويشاوندي‌، حزبي‌، قومي‌ و قبيله‌اي‌ با "امام‌" و بمنظور تحقق‌خواست‌هاي‌ خودخواهانه‌ "امت‌" نمي‌باشد و در اين‌ نظام‌ سياسي‌ است‌كه‌ رابطه‌ "ولايت‌"، حاكم‌ بر پيوند "امام‌" و "امت‌" است‌، اين‌ "ولايت‌"،هم‌ از ولايت‌ الهي‌ و ولايت‌ اولياء خدا، سرچشمه‌ گرفته‌ است‌ و هم‌تأمين‌كننده‌ و راهبرنده‌ "امت‌" و "امام‌"، به‌ سوي‌ ولايت‌ الهي‌ است‌.

در چنين‌ نظامي‌، جايگاه‌ و نقش‌ "دين‌ و شريعت‌"، به‌ هيچوجه‌ ازنقش‌ و تأثير "مردم‌" نمي‌كاهد و حضور و جايگاه‌ تعيين‌كننده‌ "مردم‌"در رقم‌ زدن‌ِ سرنوشت‌ اجتماعي‌ و سياسي‌ خودشان‌، به‌ هيچوجه‌ ازاهميت‌ و نقش‌ "دين‌" كم‌ نمي‌كند. "امت‌"، آگاهانه‌ و مؤمنانه‌، نظام‌"امت‌ و امامت‌" را پذيرفته‌ است‌ و خود، به‌ استحكام‌ و دوام‌ و تعميق‌آن‌، استوار ايستاده‌ و كمال‌ خود را در پيروي‌ صادقانه‌ و مخلصانه‌ از"امام‌" و مجاهدت‌ در راه‌ آن‌ يافته‌ است‌.

 

پایان

 


نظرات شما عزیزان:

سرباز کوچک
ساعت23:25---1 آذر 1389
یا حق باحق تاحق انشاا...

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




تاریخ: 1 آذر 1389برچسب:ولایت فقیه ,
ارسال توسط مدیر وبلاگ